جوزف کاکران
گالامپ کاکران کشیشی آمریکایی بود که همراه همسرش به جهت تبشیر به ارومیه مهاجرت کرده بود و در روستای سیر ارومیه ساکن شدند. پلامب ماحصل این جریان بود و پلامب در نوجوانی به جهت تحصیل به آمریکا بازگشت و نزد خانواده کلمنت زندگی کرد و در کالج پزشکی نیویورک تحصیل کرد و در ۲۴ سالگی به ارومیه بازگشت. بعد از مشاهده سطح بهداشت تصمیم به تاسیس یک بیمارستان و کالج پزشکی گرفت و به مدت ۲۷ سال پزشکان زیادی را آموخت. کالج پزشکی او اولین دانشکده علوم پزشکی مدرن در غرب ایران حساب میشود و اولین سری از مدارک تحصیلی این دانشکده توسط خودش و مظفرالدین شاه امضا میشد. بعد از فوت وی هری پاکارد جانشین وی شد. سال ها بعد دانشکده های دامپزشکی و دام پروری رضائیه تاسیس گردید و سپس با گسترش دانشکده ها دانشگاه رضاییه تاسیس شد و بعد از انقلاب به دانشگاه ارمیه مبدل گردید.
ویکیپدیا
به عنوان یه ویکیپدین و خب اهل شهر ارومیه خواستم مقاله دانشگاه ارومیه توی ویکیپدیا رو بهتر کنم و توی تاریخچه دیدم که آمریکایی ها نقش مهمی توی تاسیس و گرداندن دانشگاه داشتن و بعد به جوزف پلامب رسیدم. شروع کردم سرچ و خب درسته و کالج و بیمارستان رو خودش با حمایت مالی کلمنت تاسیس کرده. توی محتوا دیدم عکس سنگ قبرش هست و خب اول فکر کردم شاید توی همون پردیس (دانشگاه ارومیه بعدا به نازلو منتقل شد و مکان فعلی کالج تبدیل به پردیس دانشگاه شد) باشه و دیدم نبود، بعد سرچ فهمیدم که توی روستای سیر دفن شدن و با گوگل مپ خواستم پیدا کنم ببینم قبرستان آمریکایی ها کجاست توی روستای سیر و پیدا کردمش و خب دیدم در عین حال خودش اون نشان شده بود که اینجا محل دفن پلامبه (اسم پدرش هم جوزف گالامپ کاکران بود و اسم میانی شون متغیر بود و عجیبه) و گفتم خب حالا که دسترسی به منابع علمی دارم (از طریق کتابخانه ویکیپدیا که اگه بالای ۵۰۰ ویرایش و عمر ۶ ماه حساب باشه بهت دسترسی تقریبی به تمامی منابع علمی رو میده از جمله ساینس دایرکت، نیچر، ویلی، آکسفورد، کمبریج و ۷۰ تا منبع دیگه) سرچ کنم ببینم چیا هست توی منابع علمی چیزی نبود ولی کتابی پیدا کردم که به طور کلی زندگی نامه کاکران رو نوشته بود. اومدم با استفاده از notebooklm اون ۳ تا منبع کلی رو جمع کردم یه جا و با هوش مصنوعی تونستم هر مطلبی که بخوام رو از زندگیش در بیارم و توی ویکیپدیا اضافه کنم. یه نکته جالب عنوان حکیم صاحب بود، توی ایران و هند به افراد خارجی محترم صاحب گفته میشد و پلامب به دلیل طبیب بودن بهش میگفتن حکیم صاحب. کتاب مورد نظر خیلی بکره از نظر اینکه هیچ جایی بهش استناد نشده.
شیخ عبید الله
قسمتی از کتاب نوشته اش در مورد کرد ها بود و ارومیه محضر تنش های اقوام مختلفه. گفته شده توی کتاب که عبیدالله نهری که از شیخ های بزرگ اون زمان بوده و خودشو منتسب به پیامبر اسلام میکرده روابط خیلی خوبی با کاکرن داشته و به طور کلی کاکرن محبوب و معتمد همگی بوده. شیخ عبیدالله تصمیم میگیره برای احقاق آرزوی دیرینه کرد ها یعنی تشکیل حکومت واحد کردستان به عثمانی و قاجار حمله کنه. قبل این تصمیم به سران مملکت نامه میزنه که بدون جنگ بیاید این مناطق رو تحویل ما بدید و خونریزی نشه و کاکرن هم با کمک کنسولگری بریتانیا سعی میکنه مردم رو تشویق به تسلیم شدن بکنه تا خونریزی نشه و در نهایت سپاه شیخ با مقاومت مردم محلی رو به رو میشه و نمیتونه ارومیه رو تصرف کنه و عقب نشینی میکنه، در طی این عقب نشینی سپاهیان شیخ اکثر روستا هارو غارت میکنن و به آتیش میکشن اونم در زمانی که قحطی در اوج بوده.
ساختمان چوبی
به دلایل نا معلومی به ساختمانی که کاکران اونو به عنوان خونه، بیمارستان و کالج استفاده میکرد «ساختمان چوبی» میگن و ۱۵۰ سال هست که قدمت داره. تا امروز حدس میزنم باید دوبار مرمت شده باشه. یک بارش حداقل در زمان پهلوی چون آخرین بار در دهه ۱۳۹۰ مرمت شده و آخرین بار جهاد دانشگاهی استفاده میکرد از ساختمون تا که به دلیل فرسودگی یک قسمت سقف ریزش میکنه و بعد مرمت تبدیل میشه به موزه.
خلاصه که بعد یک هفته به صورت کامل ویکیپدیای جوزف کاکرن رو بهبود دادم و عکس های خیلی خوبی هم اضافه کردم از ویکیپدیای انگلیسی و چندین عکس هم از ساختمون چوبی انداختیم (خود پردیس اسم مسکن طبیب گذاشته روش) و گذاشتیم ویکیپدیا(به همت دوستم پناهیفر).